گفتی غزل بگو(قیصر امین پور)// آن سایه ای که در دل شب راه می رود(قیصر امین پور)

ساخت وبلاگ
خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری

لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن

خاطرات بایگانــــی، زندگـــــی هــــای اداری

آفتاب زرد و غمگین ، پله هــــای رو بــه پایین

سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری

با نگاهی سر شکسته، چشمهایـــی پینه بسته

خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری

صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده ، گریــه های اختیاری

عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی

پرسه های بی خیالـــی، نیمکت های خماری

رو نوشت روزها را، روی هــــم سنجــاق کردم:

شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری

عاقبت پـــــرونده ام را ، با غبــــار آرزوها

خاک خواهد بست روزی ، بادخواهد بردباری

روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث

در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری

چابک غزال...
ما را در سایت چابک غزال دنبال می کنید

برچسب : بگوقیصر,رودقیصر, نویسنده : charvadeho بازدید : 118 تاريخ : شنبه 15 مهر 1396 ساعت: 8:21